امروز درست۱۲روز از عمليات قهرمانانه كاپيتان شهبازي در فرود بي نظير هواپيماي مسافربري ايران اير در
فرودگاه مهر آباد مي گذرد.واقعه اي كه موجي از شادي وتحسين در فضاي مجازي(سايبري) ايجادكرد، اما
درفضاي حقيقي نه!
نمي توانم منكر اين شوم كه ما استعداد عجيبي در بازگوئي و نشر خبرهاي بد داريم!
بالعكس ،در اعلام خبرهاي بد وناگوار فوق العاده ايم.
همين چند ماه پيش بود كه زلزله اي ۸/۷ريشتري ژاپن را لرزاند ورآكتورهسته اي آنها نيز منهدم شد؛ اما
يك تصوير از كشته شدگان اين زلزله در تلويزيونهاي ژاپن به نمايش درنيامد .تازه درهمين گيرودار شبكه
هاي تلويزيوني به انعكاس نمايش يك خرس پاندا درباغ وحش توكيو وصف طويل مردم براي ديدن اين
خرس زيبا پرداختند چون معتقد بودند كشورشان نياز به شادماني دارد!
اين را مقايسه كنيد با كار رسانه هاي داخلي در تفصيل فجايعي مثل زلزله رودبار ومنجيل وبم يا سقوط
هواپيماي c130.
هنوز عكس خبرنگار يكي از روزنامه ها را به ياددارم كه پدري در بم جنازه دوفرزند دوقلويش را روي دست
گرفته بود وبه قبرستان مي برد ودلم پر از غصه مي شود .
امروز پيك بامدادي راديو ايرا مصاحبه جالبي با كاپيتان شهبازي داشت .اين خلبان ۵۵ ساله ايراني يك
سؤال اساسي از گزارشگر راديو پرسيد.اوگفت:دراين ۱۰ روز من درايران بودم اما چرا يك نفر بامن مصاحبه
نكرد؟چرا يورونيوز فيلم فرود هواپيماي من را نشان داد اما تلويزيون خودمان اين كار را نكرد؟
هرچند پيك بامدادي درهمان سيستمي تهيه مي شود كه ساير بخشهاي خبري صداوسيما درآن تهيه
مي شوند، اما پخش اين گلايه منطقي از اين برنامه نقطه شروع خوبي است كه مسؤلان محترم رسانه
هاي داخلي اعم از راديو وتلويون وروزنامه ها ومجلات را كه در اين باره كم كاري كرده اند به چالش
بكشاند.
اگر اين خبر فقط يك ارزش خبري استثنا وشگفتي را هم داشت ،جاي كار بيشتري مي يافت حال آنكه
اين خبر بيش از اينها ارزش خبري دارد!
آيا عصر طلائي رسانه هاي حقيقي تمام شده است ونوبت رسانه هاي مجازي رسيده است؟
گمان نمي كنم چرا كه عدم توجه بيش از يك هفته اي رسانه ها ي ديداري وشنيداري ومكتوب به اين خبر
ربطي به پايان دوران رسانه هائي چون راديو تلويزون وروزنامه داشته باشد.
منطقي تر آن است كه بگوئيم ژورناليستهاي حرفه اي دل مشغوليهاي ديگري دارند .مثلاً خبرهاي مربوط
به اختلافات جناحهاي سياسي يا دستگيري وسرقت واختلاس و...
ودر اين هياهو ژورناليستهاي آماتور درفضاي مجازي به شكار لحظه هاي غفلت آنها مشغولند.
اما سه پرسش اساسي :
۱- اگر اين ماجرا در فرودگاه هيتروي لندن اتفاق افتاده بود باز هم با اين مقدار فاصله انتشار مي يافت؟
۲-اگر خداي نكرده هواپيما سقوط مي كرد يا به نحوي فرود مي آمد كه مسافران آسيب مي ديدند باز
همين قدر فاصله تا انتشار آن به وقوع مي پيوست؟
۳- اگر سقوط مرگبار اتفاق مي افتاد عزاي عمومي اعلام ميش اماآيا اين حادثه قابليت تبديل شدن به يك
جشن عمومي را نداشت؟
به عنوان يك ژورناليست ،دست عزيزي كه اين فيلم را در يوتيوب آپلود كردبه گرمي مي فشارم.
علیرضا دباغ